هدف از این تحقیق بررسی ساختار مالکیت و ترکیب آن با سهامداری مدیران با فرمت docx در قالب 34 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد

 

 

 

فهرست مطالب

ساختار مالکیت

2-7- ترکیب مالکیت و سهامداری مدیران

2-8- ترکیب مالکیت و سهامداران نهادی و عمده

2-9- رابطه ساختار مالکیت با کارآیی بازار سرمایه

2-10- رابطه ترکیب مالکیت با نقدشوندگی بازار

2-11- فرضیه ثبات مدیریتی و همگرایی منافع

پیشینه

منابع

 

 

 

واژه مالکیت در فرهنگ معین(1384)به معنی "حقی است که انسان نسبت به شئی دارد و می تواند هرگونه تصرفی در آن بنماید بجز آنچه که مورد استثنای قانون است". منظور از ساختار مالکیت، مشخص کردن بافت و ترکیب سهامداران یک شرکت و بعضاً مالک عمده نهایی سهام آن شرکت است(اعتمادی و همکاران،1388: 64).تضاد منافع سهامداران با مدیریت یكی از موضوعات مهمی است كه طی دهه های اخیر مورد توجه محققین بوده است، طبق پژوهشهای مرتبط با حاكمیت شركتی ساختار مالكیت یكی از راهكارهای حل این معضل است. مساله توزیع سود، مختص شركتهایی است كه ساخت ار حقوقی آنها سهامی عام می باشد. در این دسته از شركت ها ، مد یران و مالكان دارای اختیار تصمیم گیری و قدرت اجرایی متفاوتی می باشند(بابایی زکلیگی،احمدوند،1387: 43).با توجه به تئوری نمایندگی، ساختار مالكیت به عنوان بخشی از حاكمیت شركتی، نتیجه تلاشها برای به حداقل رساندن هزینه های مرتبط با تفكیك كنترل و مالكیت شركت می باشد. هزینه های نمایندگی، در شركتهای دارای سهم مالكیت مدیریتی بالا، به خاطر همسویی اهداف مدیر و سهامدار پایینتر هستند و در شركت های دارای سهامداران بلوكی بزرگ كه قادر به نظارت فعالیتهای مدیریتی آنها هستند هم پایینتر می باشند(رضایی و همکاران،1390: 80).

 

 

تاثیر ساختار مالكیت بر روی ارزش شركت بر گرفته از تضاد منافع بین سهامداران است(سینایی و همکاران،1390 :90)کورو(2002) اعتقاد دارد وقتی كه سهامداران عمده درصد مناسبی از سهام را در اختیار داشته باشند، می توانند سیاستهای خود را بر شركت تحمیل و منافع خصوصی را جذب نمایند. هرگاه حقوق كلیه سهامدارن به طور یكسان رعایت نشود، تمركز مالكیت در دست عده ای از سهامداران عمده افزایش می یابد .پژوهش های قبلی نشان داده است كه سهامداران عمده (كنترل كننده) بر خلاف سهامداران اقلیت، به منظور بهبود عملكرد بنگاه اقتصادی بر روی مدیران نظارت و كنترل بیشتری دارند . جایش كومار (2004) در بررسی تاثیر ساختار مالكیت بر ارزش شركت ها در كشور هند به این نتیجه رسید كه مدیران بیشترین تاثیر را بر عملكرد شركت داشته ، سهامداران خارجی و شركتهای هلدینگ به طور معناداری بر ارزش شركت تاثیرگذار نیستند .سیفرت (2002) با بررسی كشورهای آلمان، انگلستان، ایالات متحده و ژاپن دریافت كه وجود سهامداران عمده در تركیب مالكیت شركت با ارزش شركت، رابطه معناداری دارد. فرث و همكاران (2002) در بررسی شركتهای چین به این نتیجه رسیدند كه بین مكانیسم های كنترلی در راهبری شركتها و ارزش شركت رابطه معناداری وجود دارد.آنلین چن و كائو (2005) ارتباط میان ساختار مالكیت، سرمایه گذاری و ارزش شركت را برای 500 شركت نمونه تولیدی كره جنوبی بررسی كردند .

 

 

 

براساس نتایج رگرسیون حداقل مربعات معمولی، ساختار مالكیت بر سرمایه گذاری و ارزش شركت موثر بوده است. لوپز و ویسنته (2010) معتقدند كه فرصتهای رشد در توانایی سهامداران عمده برای سلب مالكیت وجوه از سهامداران اقلیت، تاثیرگذار است. آنان در تحقیقی كه به همین منظور انجام شد، به این نتیجه رسیدند كه بین ساختار مالكیت و ارزش شركت رابطه غیر خطی وجود داشته، فرصتهای رشد باعث افزایش شدت این رابطه غیرخطی خواهند شد. بسیاری از نظریه پردازان اقتصادی عقیده دارند که هر یک از انواع مالکیت نیز می تواند بر عملکرد شرکتها تاثیرگذار باشد. لذا، روشهای کنترل عملکرد مدیران و عوامل مؤثر بر عملکرد آنها و همچنین شیوه اندازه گیری تاثیر هر یک از انواع مالکیت بر عملکرد شرکتها، از جمله مسائلی است که طرف توجه و علاقه سهامداران، مدیران ومحققان بسیار است.